کلفتی. ستبری. هنگفتی. غلظت. گندگی. این کلمه فارسی ظاهراً از فرهنگهای معمولی فوت شده است. صاحب منتهی الارب به اماراتی که در دست است لغت نامه های مترجم بسیاری از عربی به فارسی و از فارسی به عربی داشته است و این کلمه را در موارد ذیل آورده است که از سیاق عبارت و نیز بصریح ترجمه که در حاشیه کرده است معنی آن گندگی و سطبری و غلظت و ثخن و قطر و عمق است: عجاجیل، چیزکی است از پینو که بمقدار دبزکف دست دراز کنند. در این جا بحاشیه این کلمه را بدین صورت ترجمه کرده است: ’دیز به معنی گندگی باشد’، عجل اقطه تعجیلا، بقدر دبز کف دست دراز کرد پینو را. تعجل، پینو را به غلظ کف دست دراز کردن. و شاید کلمه ’دفزک’ از این کلمه آمده باشد. (یادداشت مؤلف)