رسم کردن دائره. حلقه کشیدن. رسم کردن خطی گرد که همه نقاط آن از مرکز بیک فاصله باشد: ز خط کشید رخت گرد خویش دائره ای فغان که رهزن دلها حصار پیدا کرد. صائب. صاحب آنندراج گوید:دائره کشیدن و ساختن آن است که سایلی برای خود یا غیری بجهت فراهم آوردن زری کاغذی گیرد و در آن شکل دائره ای کشد و بنام هر یکی چیزی بنویسد یا از دهنده بنویساند که به او رساند و این را در عرف هند چندا گویند: در بزم زمانه بی نوایم ای کاش مطرب ز برای من کشد دائره ای. محمد قلی سلیم. کشیده دائره صدره ز طوق قمری سرو رعونت از قد موزون او گدائی کرد. محسن تأثیر. یک لب لعل کی از بوسه کندسیر مرا بهر من دائره ای کاش نکویان بکشند. وحید