ابن حزقیل، خوندمیر در حبیب السیر این دانیال را در عداد انبیاء عظام و پس از دانیال اکبر و معاصر لهراسب داند و نویسد که پس از تخریب بیت المقدس بدست بخت نصر و درگذشت دانیال اکبر، این دانیال امان نامه ای را که بخت نصر به دانیال اکبر داده بود نزد او برد و اهل بیت دانیال اکبررا از خشم وی بر کنار داشت، اما بخت نصر خود دانیال را با دیگر اسیران ببابل برد و پیوسته بر علو مقام وی می افزود تا محسود همگنان افتاد و بخت نصر را گفتند که وی سر مخالفت دارد و بخت نصر دانیال را زندانی کردو سپس خوابی هول دید که از پس بیدار شدن با یادش نمانده بود و دانیال آن خواب را با یاد وی آورد و تعبیر بگفت و بار دیگر اکرام و نوازش دید، دیگر بار حسودان بدشمنی وی همداستان شدند و او را نزد بخت نصر به خدای یگانه پرستی متهم ساختند و از او اجازت خواستند تا معبودی عظیم بسازند، و بخت نصر رضا داد پس آن گروه بتی عظیم ساختند از معدنیات و تاجی از زر مرصع بگوهر بر سر وی نهادند و آتشی بلند افروختند و خلق را به پرستش آن دعوت کردند و هر کسی را که گردن ننهاد در آتش افکندند و از آن جمله دانیال و سه تن دیگر از اهل بیت دانیال اکبر را بی رخصت بخت نصر در آتش انداختندبخت نصر از بام قصر به آتش نگریست، پنج تن را در آن میان دید که هر یکی از آنان مانند مرغان دو بال داشت و چهار تن دیگر را سایه میکرد از دیدن آن بیم زده شدو فرمان داد تا آنانرا از آتش برآرند، دانیال با یاران بسلامت نزد او رفت و بخت نصر را معلوم گشت که آن کسی که بال داشت فرشته بوده است و دانیال از عنایت یزدان در حق دانیال متنبه گشت و به اعزام و اکرامشان پرداخت، آنگاه خوندمیر از تعبیر خواب دیگر سخن میداردکه ما آنرا از مجمل التواریخ و القصص نقل کردیم، پس از بخت نصر فرزندش بجای او نشست و چون او درگذشت دیگری بر تخت سلطنت تکیه زد و دانیال را اجازت داد تا با اسیران بنی اسرائیل ببیت المقدس رود، آنگاه صاحب حبیب السیر متذکر بودن مقبرۀ دانیال در شوش و پیدا شدن آن در زمان ابوموسی اشعری شده است و بدین ترتیب دانیال بن حزقیل نزد وی همان دانیال پیغمبر دانسته شده است، (حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 1 صص 133 - 136)