جدول جو
جدول جو

معنی دانی

دانی
دان، (در تداول عوام) محل، جا، چون چیزی را از چوب وفلز و شیشه و بلور کنند و قابل حمل و نقل باشد بیشتر با ’دان’ از آن تعبیر کنند، نمکدان، قنددان، زبیل دان، آشغال دان، خاکروبه دان، و چون از خاک و خشت و سنگ و مانند آن کنند و قابل حمل و نقل نباشد بیشتر ’دانی’ گویند: خاکروبه دانی، زبیل دانی، ماردانی و غیره،
- آشغالدانی، جای آشغال،
- خاکروبه دانی، جای خاکروبه،
- زبیلدانی، جای زبیل،
- زغالدانی، جای زغال، محل انبار کردن زغال،
- گاودانی، جای نگهداری گاو،
- قلمدانی، جای نگهداری قلم،
-، اطاق، نوعی اطاق با شکل خاص همانند قلمدان،
- ماردانی، جای نگهداری مار،
- مرغدانی، جای نگهداری مرغ،
- ناندانی، جای نگهداری نان، ظرف نان،
-، عایدی مستمر بی تحمل زحمت و خرج،
- هیزمدانی، جای هیزم، محل انبار کردن هیزم،
- هلدانی، سیاه چال،
- هلفدانی، زندان تاریک و تنگ، سیاه چال
لغت نامه دهخدا