بمعنی برچیدن دانه است از زمین. (برهان). برچیدن. (از انجمن آرا). برچیدن مرغ دانه را اززمین. التقاط. (منتهی الارب). برداشتن دانه از زمین با منقار خوردن را: مرغ از پس نان خوردن ازو دانه نچیدی. (گلستان). شادکامی مکن که دشمن مرد مرغ دانه یکان یکان چیند. سعدی. تخت، دانه چیدن مرغ. (منتهی الارب) ، سجده کردن. (برهان) (انجمن آرا) ، کدیه و گدایی نمودن. (برهان). کنایه از گدایی کردن است. (آنندراج). گدایی و دریوزه. (لغت محلی شوشتر). گدایی کردن. (مجموعۀ مترادفات ص 259). و نیز برای مترادفات این ترکیب در معنی اخیر رجوع به کتاب مجموعۀ مترادفات شود