جدول جو
جدول جو

معنی دانشی مرد

دانشی مرد
(نِ مَ)
دانا مرد. مرد عالم. مردی از اهل علم. مردی دانشور:
دگر آنکه دارد بیزدان سپاس
بود دانشی مرد نیکی شناس.
فردوسی.
ایا دانشی مرد بسیارهوش
همه جامۀ آزمندی مپوش.
فردوسی.
سخن سنج و دینار گنجی مسنج
که بر دانشی مرد خوارست گنج.
فردوسی.
اگر دانشی مرد راند سخن
تو بشنو که دانش نگردد کهن.
فردوسی
لغت نامه دهخدا