جدول جو
جدول جو

معنی دانشگر

دانشگر(نِ گَ)
دانشمند. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) (اوبهی). دانشور. دانشی. دانشومند. دانا و بسیاردان و عالم و فاضل. (برهان). هنرمند و خردمند و هوشیار. (ناظم الاطباء) :
چو دانشگر این قولها بشنود
پس آنگه زمانی فروآرمد.
طیان.
بیت فوق را اسدی در لغت نامه بشاهد دانشگر بمعنی دانشمند آورده است و گمان میکنم که در اصل دانشور بوده است چه دانشگر نیامده و ظاهراً درست هم نمی نماید. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا