مخفف دانش پذیرنده. که دانش پذیرد. پذیرندۀ دانش. قبول کننده دانش و علم. استواردارندۀ علم و دانش: دگر گفت کای شاه دانش پذیر خردمند و از گوهر اردشیر. فردوسی. چنین گفت پس یزدگرد دبیر که ای شاه دانا و دانش پذیر. فردوسی. برستم چو برخواند نامه دبیر از آن شاد شد مرد دانش پذیر. فردوسی. از ایوانش بردند و کردند اسیر که دانا نبودند و دانش پذیر. فردوسی. فرسته گسی ساز دانش پذیر نهان بین و پاسخ ده و یادگیر. اسدی. ندارد غم از پیش دانش پذیر بچیزی که خواهد بدن ناگزیر. اسدی. جهاندیده دانای روشن ضمیر چنین گفت کای شاه دانش پذیر. نظامی