جدول جو
جدول جو

معنی دامی

دامی
اسمش قلی است در آن بلده (یزد بسرتراشی میگذرانیده. این قطعه از اوست:
شنیدم که دوشینه در بزم غیر
می ناب از جام زر خورده ای
ندانم در آن بزم پرشور و شر
دوپیمانه یا بیشتر خورده ای
بهر حال در شهر آوازه است
که جز باده چیز دگر خورده ای.
(آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 267)
مولانا دامی استرآبادی است و قصیدۀ او نیکوست و بسی خوش طبع و خوش خلق است و خیالات غریبه دارد و این مطلع از اوست:
آن پری را که ز گلبرگ قبا در بر اوست
هر طرف بند قبا نیست که بال و پر اوست،
(مجالس النفائس ص 260)
لغت نامه دهخدا