جدول جو
جدول جو

معنی داغ زدن

داغ زدن
(پَ مَ دَ)
پدید آوردن اثر داغ. داغ کردن:
زده خار بر هر گلی داغها
نوائی و برگی نه در باغها.
نظامی.
نعل دگرگون زده اسپت بطعن
بر رخ ابلیس زده داغ لعن.
امیرخسرو
لغت نامه دهخدا