معنی داغ بر هم چیدن داغ بر هم چیدن (بَ پَ / پِ یِ کَ نِ / نَ دَ) داغ چیدن. مردف کردن و پیاپی آوردن دردها و حسرتهای درونی: ز بس داغ تو بر هم چیده ام در سینۀ سوزان چراغ اهل دل روشن شد از کاشانه ام امشب. علی قلی بیک علی خراسانی لغت نامه دهخدا