معنی داغ افکندن داغ افکندن (کَ دَ) لک ساختن. رنگی خلاف رنگ متن پدید آوردن. ملکوک کردن، پیدا آوردن جای سوختگی. جای داغ پدیدار کردن: در عشق لاله را سبب اعتبار شد داغی که ما بسینۀ صحرا فکنده ایم. سلیم لغت نامه دهخدا