جدول جو
جدول جو

معنی داسه

داسه(سَ / سِ)
خسهای سرتیزی که بر سر دندانه های گندم و جوی بود که در خوشه است. (برهان). داس. خارسرهای خوشۀ جو و گندم. سرهای تیزی را گویند که بر دندانه های گندم و جو است در خوشه. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی) : سوک. (برهان). شعاع سنبل. سفا. داز. (ناظم الاطباء) :
طوبی سرکش نه علم چوب تست
داسه ای از خوشۀ جاروب تست.
کاتبی.
، داس که غله بدان درو کنند. (برهان)
لغت نامه دهخدا