جدول جو
جدول جو

معنی داد کشیدن

داد کشیدن(دَ)
فریاد زدن. داد زدن. فریاد کردن. داد کردن. بانگ بلند برآوردن. آوای بلند برآوردن: سرمن داد کشید، بانگ بر من زد
لغت نامه دهخدا