معنی داخل کردن داخل کردن (دَ) درآوردن. اتلاج. ادخال. اندماج: اسلق العود فی العروه، داخل کردن چوب را در گوشۀ کوزه و جز آن. (منتهی الارب). - داخل جنگ کردن، بجنگ واداشتن. - داخل چیزی کردن، آمیختن و درآوردن درآن. پیوسته کردن. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا