معنی خیرگی کردن خیرگی کردن (تَ) پررویی کردن. بی حیایی کردن. بی شرمی کردن، جسارت ورزیدن. دلیری کردن. لجاجت کردن. عناد کردن. ستهیدن. ستیزگی کردن، خودسری کردن. خیره سری کردن. خودرائی کردن لغت نامه دهخدا