جدول جو
جدول جو

معنی خیر

خیر(اِ)
تفضیل دادن کسی را بر کسی دیگر. (از منتهی الارب) (از لسان العرب) (از تاج العروس). منه: خار الرجل عنی، خیره خیراً، خیراً، خیر. خیره، برگزیدن چیزی را، منه: خار الشی ٔ، نیکو شدن و صاحب خیر گردیدن. منه: خار الرجل خیراً، نیکویی دادن خدا کسی را در کاری. منه: خار اﷲ لک فی هذا الامر، غلبه در نیکویی کردن و برگزیدن. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). نیک شدن و غلبه کردن کسی را به بهی و بهترین برگزیدن. (تاج المصادر بیهقی)
تفضیل دادن کسی را بر دیگری. منه: خار الرجل علی غیره خیره، خیراً و خیره. خیره، برگزیدن چیزی. منه: خار الشی ٔ خیراً و خیره. خیره، نیکو و گزیده و صاحب خیر گردیدن. منه: خار الرجل خیراً، خیر و نیکویی دادن خدا. منه: خار اﷲ لک فی هذا الامر، غلبه کردن کسی را در نیکی و برگزیدن. منه: خاره. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا