معنی خون کشیده خون کشیده(کَ / کِ دَ / دِ) فصد کرده. خون گرفته. (آنندراج) : مینای می چو گشت تهی دست از اوبدار آسودگی ضرور بود خون کشیده را. ملاطغرا (از آنندراج) لغت نامه دهخدا