جدول جو
جدول جو

معنی خون آشام

خون آشام
(نَ / نِ)
خونخوار، درنده، بیرحم، سخت دل، خونریز، (ناظم الاطباء)، سخت سفاک:
زلف بی آرام او پیرایۀ مهر است و ماه
چشم خون آشام او سرمایۀ سحراست و فن،
سوزنی،
کلبۀ قصاب چند آردبرون
سرخ زنبوران خون آشام خویش،
خاقانی،
ای خران گور آن سو دامهاست
در کمین این سوی خون آشامهاست،
مولوی،
هزار دلاور خون آشام، (روضه الصفا ج 2)،
- شمشیر خون آشام، شمشیر سخت برنده
لغت نامه دهخدا