معنی خوشه چیدن خوشه چیدن(بِ هََ تَ) کندن خوشه از شاخسار، جمع کردن خوشۀ حبوبات از زمین پس از درو و خرمن: از آنم سوخته خرمن که من عمری در این صحرا اگرچه خوشه می چینم ره خرمن نمیدانم. عطار. دگر روز در خوشه چیدن نشست که یک جو نماندش ز خرمن بدست. سعدی لغت نامه دهخدا