جدول جو
جدول جو

معنی خورشیدتاب

خورشیدتاب(خوَرْ / خُرْ)
درخشان. تابنده. رخشان:
آفتاب و سایه خواندن شاه را زیبا بود
آفتاب سایه هیئت سایۀ خورشیدتاب.
سوزنی.
نهاده یکی خوان خورشیدتاب
بر او چار کاسه ز بلّور ناب.
نظامی
لغت نامه دهخدا