جدول جو
جدول جو

معنی خورسند گشتن

خورسند گشتن
(سَ / سِ خوا / خا تَ)
خرسند گشتن. شاد گردیدن. شاد شدن. خورسند شدن: نیکوداشتها بهر روز بزیادت بود و امیر نیز لختی خورسندتر گشت و در شراب خوردن آمد. (تاریخ بیهقی) ، قانع و راضی گشتن
لغت نامه دهخدا