معنی خوب کردن خوب کردن (بَ دَ / دِ کَدَ) شفا بخشیدن. ابراء. معالجه کردن. (یادداشت بخط مؤلف) ، عمل نکو کردن. کار نکو کردن: با همه دلداری و پیمان و عهد خوب نکردی که نکردی وفا. سعدی لغت نامه دهخدا