معنی خواهش کننده خواهش کننده (تُ مَ زَ دَ / دِ) شافع. شفیع. (مهذب الاسماء). مستدعی. خواهنده. خواهش کن: چو بشنید پرویز پوزش گران برانگیخت از هر سویی مهتران که باشند خواهش کنان پیش شاه نبرّد دم و گوش اسب سیاه. فردوسی. ، متوسل. (یادداشت بخط مؤلف) لغت نامه دهخدا