معنی خنده آمدن
- خنده آمدن (بِ کَ وَ دَ)
- خندیدن. بخنده درآمدن. خنده کردن:
وگرت خنده نیاید یکی کنند ببار.
ابوالعباس عباسی.
ز خر برگیرم و بر خود نهم بار
خران را خنده می آید بدین کار.
نظامی.
از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را.
مولوی.
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
شاید که خندۀ شکرآمیز می کنی.
سعدی
