جدول جو
جدول جو

معنی خنء

خنء(تَ عَفْ فُ)
بریدن تنه خرمابن. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). منه: خناء الجذع خنئاً
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با خنء

خنک

خنک
خوشا بحال، نیک و خرم باد سرد، ضد گرم سرد مطبوع هوای خنک، خوب خوش نیک، تر تازه، صفت تحسین را رساند خوشا، نیکا، حبذا، خنکا خ
فرهنگ لغت هوشیار