معنی خمیده گشتن خمیده گشتن (بِ قَ لَ خوَر/ خُرْ دَ) خم شدن. خم گشتن. خم گردیدن. (یادداشت بخط مؤلف) : خمیده گشت و سست شد آن قامت چو سرو بی نور ماند و زشت شد آن طلعت هژیر. ناصرخسرو لغت نامه دهخدا