پنجاه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). در حالت نصبی و جری خمسین و در حالت رفعی خمسون است، اعتکاف پنجاه روزۀ ترسایان است که پنجاهه می نامند چنانکه چلۀ اماثل سنت و جماعت که چهل روز بود. (از شرفنامۀ منیری) : بخمسین و بدنج و لیلهالفطر بعیدالهیکل و صوم العذارا. خاقانی (از شرفنامۀ منیری). اربعین شان را ز خمسین نصاری دان مدد طیلسان شان را ز زنار مجوسی ده نشان. خاقانی. - باد خمسین، نام باد جنوبی گرم که بمصروزد و از جنوب بشمال جهت وزش آن است و در هر سال بمدت پنجاه یا دو ماه است. (یادداشت بخط مؤلف). - عید خمسین، عیدی است نصاری را پنجاه روز پس از فصح که روح القدس بر حواریون نازل شد و آن را بیونانی فنطاقسطه گویند. (یادداشت بخط مؤلف). - ، عیدی است یهود را و آن روزی است که الواح بموسی از جانب خدای تعالی عطا شد. (یادداشت بخط مؤلف)