دوتا کردن. دولا کردن. منحنی کردن. (یادداشت بخط مؤلف) : دل تو از اینکار بی غم کنم همان پشت بدخواه تو خم کنم. فردوسی. پشت این مشت مقلد خم که کردی در نماز در بهشت ار نه امید قلیه و حلواستی. ناصرخسرو. واجب است آنکه پیش میرود و در زیر پشت را خم کند و بالا راست. (گلستان). - بر ابرو خم نکردن، اظهار ماندگی و رنج ننمودن