جدول جو
جدول جو

معنی خلوند

خلوند(خُلْ وَ)
دهی است از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه. دارای 205 تن سکنه، آب آن از رود خانه صوفی چای و چاه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با خلوند

کلوند

کلوند
خیار بزرگ که برای تخم نگه دارند، خیار، خربزۀ نارس،
انجیر و خرمای خشک که به نخ بکشند
کلوند
فرهنگ فارسی عمید

گلوند

گلوند
آنچه به رَسم تحفه و هدیه به جایی بفرستند، چیزهای خوردنی از قبیل انجیر و مغز گردو و امثال آن ها که به نخ کشیده باشند، برای مِثال خواجۀ ما ز بهر گنده پسر / کرد از خایۀ شتر گلوند (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۴)
گلوند
فرهنگ فارسی عمید

کلوند

کلوند
دستبند و مرسله از گردو و انجیر و غیره: (خواجه ما ز بهر گنده پسر کرد از خایه شتر کلوند)، (رودکی)، خیار با درنگ و انجیر و گردو و قیسی و خرمای خشک برشته کشیده کلونده
کلوند
فرهنگ لغت هوشیار

گلوند

گلوند
مرسله را گویند، یعنی هر چیز که بطریق تحفه و هدیه بجائی فرستند
گلوند
فرهنگ لغت هوشیار