معنی خلافت خلافت (خَ فَ) گولی. احمقی. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خلافه در این لغت نامه شود: پس از خلافت و شنعت گناه دختر چیست ترا که دست بلرزد گهر چه دانی سفت. سعدی (گلستان) لغت نامه دهخدا