جدول جو
جدول جو

معنی خلاف کاری

خلاف کاری
(خِ /خَ)
عمل گناهکار. عمل خاطی. عمل خلافکار، ضد سازگاری. (یادداشت بخط مؤلف) :
بر وفق چنین خلاف کاری
تسلیم به از ستیزه کاری.
نظامی.
چون داروی طبع سازگاریست
مردن سبب خلاف کاریست.
نظامی
لغت نامه دهخدا