معنی خلاف آمدن خلاف آمدن (بِ سَ بُ دَ) موافق نیامدن. مخالف آمدن. ناسازگار آمدن: از من گمان مبر که بیاید خلاف دوست ور متفق شوند جهانی بدشمنی. سعدی (طیبات) لغت نامه دهخدا