معنی خطف خطف (خُ) بهی. بهبودی. شفا. علاج. (یادداشت بخط مؤلف). منه: مامن مرض الاوله خطف، نیست آزاری که مر او را بهی و شفا نیست. (یادداشت بخط مؤلف) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا