مکالمه کردن. رویاروی سخن گفتن. (ناظم الاطباء) ، مورد حکم قرار دادن: بر خطاها مگر خدای نکرد با تو اندر خطاب خویش خطاب. ناصرخسرو. ، حکم کردن: سعدیا گر بجان خطاب کند ترک جان گیر و دل بدست آرش. سعدی. گر بمحشر خطاب قهر کند انبیارا چه جای معذرتست. سعدی (گلستان). ، عنوان دادن: پیش وزیر با خطر و حشمتم بدانک میرم همی خطاب کند خواجۀ خطیر. ناصرخسرو