معنی خست کردن خست کردن (بَ گُ شُ دَ) رنگ کردن. (یادداشت بخط مؤلف) : نویسنده برخامه بنهاد دست بعنبر سر نامه را کرد خست. فردوسی. گویا با تو من نشست کنم قصدآن طرۀ چو شست کنم بادۀ راوقی بجان بخرم پس بخوناب دیده خست کنم. شرف الدین شفروه لغت نامه دهخدا