جدول جو
جدول جو

معنی خزو

خزو
(تَ ظُ)
قهر کردن و سیاست کردن کسی را. (از تاج المصادر بیهقی) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) ، مالک شدن، بازداشتن کسی را از خواهش خود، ریاضت دادن چارپا و رام و مطیعکردن او را، دشمن داشتن کسی را، شکافتن زبان شتر بچه را. (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا