معنی خزان رسیده خزان رسیده (خَ رَ / رِ دَ / دِ) پژمرده. خزان دیده: مجنون چو گل خزان رسیده می گشت میان آب دیده. نظامی. کای تازه گل خزان رسیده رفتی ز جهان جهان ندیده. نظامی. لیلی سمن خزان ندیده مجنون چمن خزان رسیده. نظامی لغت نامه دهخدا