جدول جو
جدول جو

معنی خردل بری

خردل بری
(خَ دَ لِ بَرْ ری)
حرشاء. لبسان. ایهقان. جرجیری بری. (یادداشت بخط مؤلف). در تحفۀ حکیم مؤمن چنین آمده است: گیاه او را بترکی قچی نامند حرارتش کمتر از بستانی مفتت حصاه و جالی جلد و جهه سرفۀ مزمن نافع و مقوی ذهن و ضماد او با ماست جهت سعفه مجرب و در سایر افعال مثل بستانیست
لغت نامه دهخدا