جدول جو
جدول جو

معنی خردشده

خردشده(خُ شُ دَ / دِ)
ریزریزشده. خردشکسته:
شعری چو سیم خردشده باشد
عیوق چون عقیق یمان احمر.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا