جدول جو
جدول جو

معنی خدو انداختن

خدو انداختن
(بَ دَ)
تف انداختن. آب دهان انداختن. خدو افکندن. بصق. (از منتهی الارب) :
او خدو انداخت بر رویی که ماه
سجده آرد پیش او در سجده گاه.
مولوی (مثنوی)
لغت نامه دهخدا