جدول جو
جدول جو

معنی خدمت آوردن

خدمت آوردن
(بِ وَ دَ)
بندگی کردن. طاعت کردن. از در تکریم و تعظیم و نماز درآمدن:
خدمتش آرد فلک چنبری
بار دهد رأفت خدمتگری.
نظامی.
، عرضه کردن آنچه از سر بندگی و اخلاص و ارادت کرده شده است:
نگویم خدمت آوردیم و طاعت
که از تقصیرخدمت شرمساریم.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا