جدول جو
جدول جو

معنی خجش

خجش
(خَ)
آماس و گرهی باشدکه در گردن و گلوی مردم بهم رسد و درد بکند و هرچه بماند بزرگتر شود. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج). علتی است که همچند بادنجان بگردن مردم شود و درد نکند و بریدنش مخاطره دارد. (شرفنامۀ منیری). خجچ. (ناظم الاطباء).
آن خجش ز گردنش در آویخته گویی.
خیکیست پر از باده درو ریخته از ماز.
رودکی
لغت نامه دهخدا