جدول جو
جدول جو

معنی خبیدن

خبیدن
(گُ نَهْ زَ دَ)
خائیدن. جویدن، پایمال نمودن، زدن. فرسودن با پا، خمیده شدن، پیر. بیکاره شدن، بچنگ درآوردن، ربودن، جوشاندن، برشته کردن، شکستن، پنهان شدن، بازگشتن، خفه کردن. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا