محمد بن احمد بن حمدان مکنی به ابوبکر و معروف به خباز بلدی از ’بلده’ بود که میگویند شهری از شهرهای جزیره بوده است. ابوبکر با آنکه امی بود شعر نیکو می سرود و با آنکه بهره ای از علم نداشت شعرش از ظرایف و لطایف ادبی خالی نبود. این ابیات از اوست: بالغت فی شتمی و فی ذمی و ما خشیت الشاعر الامی جربت فی نفسک سمافما احمدت تجربیک للسم. او از حافظان قرآن بود و از قرآن در اشعار خود اقتباس میکرد، چون: الا ان اخوانی الذین عهدتهم افاعی رمال لا تقصر فی لسعی ظننت بهم خیراً فلما بعدتهم نزلت بواد منهم غیر ذی زرع و له ایضاً: کأن ّ یمینی حین حاولت بسطها لتودیع الفی والهوی یذرف الدمعا وقائله هل تملک الصبر بعدهم فقلت لهالا والذی اخرج المرعی یمین ابن عمران و قد حاول العصا و قد جعلت تلک العصا حیه تسعی. او مذهب شیعی داشت و در اشعار خود بر این مذهب تمثل میکردچون: شبهتهن و قد بکین و ماد ذرفن دموع عین بنساء آل محمد لما بکین علی الحسین و له ایضاً: جحدت ولاء مولانا علی وقدمت الدعی علی الوصی متی ماقلت ان السیف امضی من اللحظات فی قلب الشجی لقد فعلت جفونک فی البرایا کفعل یزید فی آل النبی وله ایضاً: انا ان رمت سلوا عنک یا قره عینی کنت فی الاثم کمن شا رک فی قتل الحسین لک صولات علی قلبی بقد کالردینی مثل صولات علی یوم بدر و حنین. له ایضاً: انا فی قبضه الغرام رهین بین سیفین ارهفا و ردینی فکان الهوی فتی علوی ظن انی ولیت قتل الحسین و کانی یزید بین یدیه فهو یختار اوجع القتلتین. له ایضاً: نظن باننی اهوی حبیبا سواک علی القطیعه و البعاد جحدت اذا موالاتی علیا و قلت با ننی مولی زیاد. (از یتیمهالدهر صص 530- 531). ابن ندیم می گوید: خالدیان شعر او را گرد کردند و نزدیک به سیصد ورقه است. رجوع به الفهرسف ابن ندیم شود