مسرف. متلف. (ناظم الاطباء). کنایه از کسی که هرچه داشته باشد همه را پاک به باد دهد خواه از آن خود باشد خواه از آن دیگری. و این در مقابل خانه نگهدارباشد. (آنندراج). ولخرج. مبذر، خراب کننده خانه. خانه خراب کن. (شرفنامۀ منیری). ویران کننده خانه. خانه کن. خانه روب. ویران کننده. از بین برنده. نابودکننده. چون، جنگهای خانه برانداز: حالیا خانه برانداز دل و دین من است تا هم آغوش که میباشد و هم خانه کیست ؟ حافظ. ، مسافر. سیاح. (از ناظم الاطباء). معشوق. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری)