بانو. خاتون. بی بی. (ناظم الاطباء) ، جرّه. ستی. خدیش. کدبانو. بیگم: جان به لب عاشق بیدل رسد با غمزاتی که تو خانم کنی. ایرج میرزا. ، لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان درآید چون مهرانگیزخانم، فاحشه. جنده. زانیه. - خانم بزرگ، برترین زن خانه. گاهی نوادگان، مادر بزرگ را بدین لقب خطاب کنند. - خانم کوچک، بانوچه. دوشیزه. - خانم کوچولو، لقب گونه ای است که به دختران دهند. - خانم و خاتون، با کمال حرمت. با وقار تمام. چون: مثل خانم و خاتون ها برو اینکار را کن. - امثال: خانم پاشنه ترکیده آقا طلبیده،چون زنی را شوهر او بخواند زنان دیگر این را بمزاح به او گویند. (امثال و حکم دهخدا)