معنی خانقان خانقان(نَ / نِ) موضعی است بمدینه و آن محلی بوده که آب صحاری مدینه به آنجا جمع میشده است یعنی آب بطحان و عقیق و قناه. (از معجم البلدان یاقوت حموی) لغت نامه دهخدا
خافقان خافقان هر دو گروه، هر دو سوی رود، کرانه های آسمان و زمین، خور آیان و خور بران تثنیه خافق در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) فرهنگ لغت هوشیار
خانقاه خانقاه مکان بودن مشایخ و درویشان، جهت عبادت، صومعه، محل اقامت درویشان و صوفیان فرهنگ لغت هوشیار
خانمان خانمان خانه، زن و فرزند، اهل خانه، برای مِثال غریب اگرچه وزیر شه جهان باشد / همیشه میل دلش سوی خانمان باشد (ابن یمین - لغت نامه - خانمان)، خانه و اسباب خانه، اسباب زندگانی فرهنگ فارسی عمید
خانقاه خانقاه خانه، سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند، خانگاه فرهنگ فارسی معین