جدول جو
جدول جو

معنی خانجست

خانجست
نام قلعه ای حصین و رکنی رکین بحدود لرستان بوده است. حکومت این قلعه از موارد خلاف بین اتابک تکلۀ سلغری و هزارسف و برادران او بود. چون اتابک تکله رادفع هزارسف میسر نبود ناچار بمصالحت با هزارسف تن داد و یک چندی نیز اتابک تکله از بیم قتل برادر بدان قلعه پناه برد تا آنکه هولاکو به او امان داد و انگشتری خود را بگرو پیش او فرستاد، و نیز یک چند افراسیاب نام که از پیش لشکر مغولان میگریخت به آنجا پناهید ولی عاقبت قلعۀ مذکور بدست مغولان افتاد و افراسیاب مطیع مغولان شد. (از تاریخ گزیده چ محمد قزوینی ص 539، 541 و 545). این نام بصورت ’خانجشت’ نیز آمده است
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با خانجست

خنجست

خنجست
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری در زمان هرمز پسر انوشیروان پادشاه ساسانی
خنجست
فرهنگ نامهای ایرانی

خنجست

خنجست
نام مکانی است که افراسیاب از آنجا فرار کرده و بسلامت جست. (از ناظم الاطباء). ظاهراً دریاچۀ ارومیه:
برین جایگه برز چنگم بجست
دل و جانم از جستن او بخست
درین آب خنجست پنهان شده ست
بگفتم بتو راز چونان که هست.
فردوسی.
سوی راه خنجست بنهاد روی
همی راند شادان دل و راه جوی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

خاربست

خاربست
دیواری کوتاه که از خار و خاشاک بدور مزرعه و باغ سازند خاربند خارچین
فرهنگ لغت هوشیار

خاربست

خاربست
پَرچین، دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند، شاخ و برگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود، خاربَند، خارچین، فُلغُند، کَپَر، چَپَر، برای مِثال به گرد دیدۀ خود خاربستی از مژه کردم / که نی خیال تو بیرون رود نه خواب درآید (امیرخسرو - ۴۱۲)
خاربست
فرهنگ فارسی عمید

تانیست

تانیست
بلغت بربر خس الحمار، رجل الحمام، حالوما، کحلا، شنجار، شنگار، انقلیا، قالقس و حمیرا راگویند، رجوع به لکلرک ج 1 ص 456 و ج 2 ص 29 و 345 و ذیل ص 346 همان کتاب و شنجار و حمیرا در لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا