جدول جو
جدول جو

معنی خانجرد

خانجرد(جِ)
نام یکی از قراء انار از اعمال قم است. (از کتاب تاریخ قم تألیف حسن بن محمد بن حسن قمی ترجمه حسن بن علی بن عبدالملک قمی تصحیح و تحشیۀ سیدجلال الدین طهرانی چ 1313 هجری شمسی)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با خانجرد

نانورد

نانورد
کسی که نمی نوردد، نالایق ناسزاوار مقابل نورد: نانوردیم وخوارواین نه شگفت که بروردخاه نیست نورد. (کسائی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

خونسرد

خونسرد
بردبار، کسی که زود خشمگین نشود، جانوری که حرارت بدنش با حرارت محیط تغییر می کند. مانند بعضی از خزندگان
خونسرد
فرهنگ فارسی معین

باشجرد

باشجرد
نام بلادی میان قسطنطنیه و بغداد. (تاج العروس). رجوع به باشغرد و باشقرد شود، مخالفت. مباینت. ضدیت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا